پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

من از بی‌اعتبار شدن واژه‌ها می‌ترسم. از اینکه کلمات مندرس شوند. رنگ ببازند و بی‌حیثیت شوند.

از اینکه خوشبختی دیگر آبی ملیح نباشد. عشق مزه‌ی شربت بیدمشک ندهد.  دعا شنیده نشود. صبر بی‌ثمر بماند.

از اینکه تلاش بشود سگ‌دو زدن. از اینکه بوسیدن بشود هوس. از اینکه محبت بشود خریت. از اینکه پیروزی بشود شکست. از اینکه امید بشود حباب...

حال کشاورزی که نارنج‌هایش مزه‌ی حنظل می‌دهد چگونه است؟

+همه‌ی دیروز ترسم را قورت دادم.آخرش لُکّه شد سر معده‌ام. خدا را شکر که هنوز نبات به شیرینی نبات است و زیره طعم زیره دارد!

  • ۹۹/۱۱/۲۱
  • ۱۲۰ نمایش
  • چکاوک :)

نظرات (۱)

  • هیـ ‌‌‌ـچ
  • من از بی‌اعتبار شدن انسانیت، می‌ترسم ولی گویا باید با ترسم روبه‌رو شم...

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">