از کمبودها
من فکر میکنم به کمبود آب، به لاکپشتهای آبی و یوزپلنگ ایرانی، به تعدادِ اندک مولکولهای اکسیِژنِ باقیمانده توی هوا و فکر میکنم به انقراض غیرت!
- ۱ نظر
- ۲۵ مرداد ۹۴
من فکر میکنم به کمبود آب، به لاکپشتهای آبی و یوزپلنگ ایرانی، به تعدادِ اندک مولکولهای اکسیِژنِ باقیمانده توی هوا و فکر میکنم به انقراض غیرت!
حتی یک قدم نزدیک شدن به آروزهای بچگی میتواند گندهترین کلّه قند دنیا را توی دل آدم آب کن :)
سولماز خانوم در نقش جامدادی
همانا اگر مسابقهی احمقترین موجودات روی زمین برگزار شود کاپ طلا مخصوص این فیلدختربنفش است
+ با قابلیت فروش
ادامه دارد...
و خوشبختی چیست جز بوییدن گلهای یاسِ تازه درآمدهی حیاط بعد از یک روز خستگی...
نبات را میاندازی توی لیوان، چای تازه دم کشیده را میریزی رویش، لیوان را از آب جوش پر میکنی و ناگهان لیوان ترک میخورد و چایِ شیرین شده قطره قطره از شکاف لیوان بیرون میریزد.
بیاعتمادی یعنی همین؛ همین که از آن لحظه به بعد هر زمان بخواهی چای و نبات بخوری نگرانی که نکند لیوانت ترک بخورد و همان ترک کوچک کل زندگیت را نوچ کند.
ثبت احوال قطعا خواهد نوشت دلارام و مهدیار. من قطعا صدایتان خواهم زد دلآرام و مهدییار :)
برای دلآرام و مهدییار