پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

یک وقت‌هایی هست که همه چیز روبه راه است، خورشید وسط آسمان می‌تابد، هوای پاییزی نه چندان سرد است و راه افتاده‌ای رفته‌ای مغازه‌ی مردانه فروشی که برای داداش کوچیکه که حالا خیلی هم کوچیک نیست بلوز بخری، همین طور یک لنگه پا ایستاده‌ای که آقای فروشنده صحبتش با مخاطب آن طرف خط تمام شود و بیاید و بلوز بنفشه را نشانت بدهد ولی او همچنان نشسته است. تو همچنان یک لنگه پا ایستاده‌ای ایستاده‌‌ای ....ایستاده‌ای.... و حالا او همچنان که با مخاطب آن طرف خط صحبت می‌کند بلوز بنفشه و قرمزه و آبیه را برایت باز می‌کند و بعد وقتی می‌بیند همچنان قصد داری کل قفسه‌اش را دانه دانه ببینی به مخاطب آن طرف خط می‌گوید«مشتری دارم...به خدا» و بعد قبل از اینکه خداحافظی کند می‌گوید«دارم....خیلی»

و تنها یک زن می‌تواند ارزش این جمله‌ی ناقص و پس و پیش را بفهمد.

  • چکاوک :)

دل‌آرام جانم!

می‌ترسم، از زن‌های حامله، از نوزادی که توی شکمشان وول می‌خورد. نه از خودِ آن موجود کوچولو؛ که از اسمش می‌ترسم، اینکه نکند کسی زودتر از تو دل‌آرام فامیل باشد!

و همین طور تو مهدی‌یارم ...

برسد به دست دل‌آرام و مهدی‌یار

                                                                                              :)*

  • چکاوک :)

روزینگی

۳۰
مهر

اینجا همه چیز دارد می‌خشکد؛ کلمه‌ها، جمله‌ها، حوصله‌ها.

دارم تبدیل می‌شوم به نوترون، کاملا خنثی. دیگر نه دیدن یک تکه ابر کومولوس خوشحالم می‌کند، نه دیدن یک پرنده‌ی مرده ناراحتم می‌کند.

به حال دلم دعا کنید. اگر هنوز اینجا را می‌خوانید.

  • چکاوک :)

عروسْ‌ماهی

۲۳
شهریور

رفتم لوازم آریش خریدم، فروشندهه هرچی داده ضدآبُ و بیست‌وچهارساعته ست انگار مثلا من ماهی‌ام و کلا تو آب زندگی می‌کنم!

  • چکاوک :)

محمد رسول الله

وب سایت رسمی فیلم محمد رسول الله(ص)

 همه‌ی ما، همه‌ی ما بچه شیعه‌ها، حداقل، یک بوسه به دستان مجید مجیدی بدهکاریم.

  • چکاوک :)

عزمم را جزم که بروم توی بلاگفا بنویسم:

«حس کسی را دارم که از سفر دور دنیا، بعد از دیدن هتل‌های پرستاره کلی دک و پُز(!) به خانه‌ی معمولی خود برگشته و این لِنگش را انداخته روی آن لِنگش و چایش را هورت می‌کشد و بلند می‌گوید: الحق که هیچ جا خانه‌ی خود آدم نمی‌شود»

اما بلاگفا نوشته بود حملات کدهای DDos ، دست‌های پشت پرده،نمی‌دانم دیگر حوصله‌ی پکیدن ندارم! :(

  • چکاوک :)

8

9

  • چکاوک :)

از کمبودها

۲۵
مرداد

من فکر می‌کنم به کمبود آب، به لاک‌پشت‌های آبی و یوزپلنگ ایرانی، به تعدادِ اندک مولکول‌های اکسیِژنِ باقی‌مانده توی هوا و فکر می‌کنم به انقراض غیرت!

  • چکاوک :)

حتی یک قدم نزدیک شدن به آروزهای بچگی می‌تواند گنده‌ترین کلّه قند دنیا را توی دل آدم آب کن :)

2

سولماز خانوم در نقش جامدادی

3

همانا اگر مسابقه‌ی احمق‌ترین موجودات روی زمین برگزار شود کاپ طلا مخصوص این فیل‌دختربنفش است

4

5

6

7

+ با قابلیت فروش

ادامه دارد...

  • چکاوک :)

:)

۱۹
مرداد

و خوشبختی چیست جز بوییدن گل‌های یاسِ تازه درآمده‌ی حیاط بعد از یک روز خستگی...

  • ۱۹ مرداد ۹۴
  • چکاوک :)