پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

Mery & Max

شنبه بهمن ۱۶ ۱۳۹۵

مری عزیز

اینکه تو رو بخشیدم به خاطر اینه که تو هم آدم کاملی نیستی. تو هم نقص داری. منم نقص دارم. تمام آدم ها نقص دارن. حتی اون گدایی که کنار خیابون آشغال میریزه. وقتی بچه بودم می خواستم هر کاره ای بشم بجز اینی که هستم.

دکتر برنارد هازل هاف میگه اگر تو یک جزیره ی متروکه بودم فقط باید با خودم کنار میومدم. چون فقط خودم بودم و نارگیل ها. گفت باید خودم رو با تمام اشکالاتی که داشتم قبول می کردم انتخاب این اشکالات با ما نیست چون این اشکالات بخشی از ما هستن که باید باهاشون زندگی کنیم. ولی میتونیم دوستامون رو خودمون انتخاب کنیم.

دکتر برنارد هازل هاف یه چیز دیگه هم گفت اینکه زندگی هر آدمی مثل یک پیاده روی طولانیِ. بعضی هاشون دست انداز نداره بعضی هاشون هم مثل مال من استخون و پوست موز و چاله چوله داره. پیاده روی تو هم مثل مال منِ پر از چاله چوله است. امیدوارم یه روز پیاده رو های ما بهم برسه و بتونیم یه لیوان شیر موز با هم بخوریم. تو بهترین دوستِ منی. تو تنها دوستِ منی.

دوست نامه ای تو، مکس

  • ۹۵/۱۱/۱۶
  • ۳۸۷ نمایش
  • چکاوک :)