پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

بچگی ها، عادت داشتم خوشرنگ ترین اسکوپ بستنی را می گذاشتم آخر می‌خوردم. آلوی ترش را بعد از همه‌ی میوه‌ها، شکلات کاکائو بعد از همه ی شیرینی ها و فندق را بعد از همه‌ی آجیل‌ها. با همان مغز کوچکم استدلال می کردم که خوش مزه ها باید طعمش پای دندان آدم بماند.

می‌دانی از چه می‌خواهم بگویم؟

من عادت کرده ام به صبر کردن، به نچشیدن طعم ها، به نگه داشتن برای روز مبادا.

اما...اما....

هیچ.

بگذریم.

  • ۹۹/۰۶/۰۴
  • ۱۱۱ نمایش
  • چکاوک :)

نظرات (۶)

اووووووووووووووووووف

چقدر امروز همه منفی می نویسن دلم گرفت!!!!!!

پاسخ:
عذرخواهم واقعا :(

آره منم فهمیدم که لحظه و لذتشو نباید به تعویق انداخت؛ حالا دیگه فقط همین حالا رو به تمامی زندگی میکنم و زندگیم باهام همراه تر شده.. 😊😊

پاسخ:
احسنت

بعدا چایی سرد میشه
بعد روز شب میشه
بعد آدم پیر میشه....

اصلا از کجا معلوم بعدی باشه، همه چیز همین حالاست!

پاسخ:
هیچ تضمینی به یک ثانیه بعد نیست

عالی 

عالی...

یه وقتی هم دیگه انقد سیر شدی که اون خوشمزه‌هه به قدر کافی بهت نمی‌چسبه

پاسخ:
دقیقا دقیقا دقیقا

خیلی وقت ها هم گوشه ی ظرف بوده فکر کردن نمی خوایم، یکی اومده خورده

این درباره ته دیگ هم صدق میکنه

پاسخ:
برا همه چی صدق میکنه 

اما اسکوپه آب میشه

دیگه مزه نمیده...

 

پاسخ:
دقیقا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">