پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

حس دخترکی را دارم که عروسکِ ژولیده و خرابش که شدیدا با آن عادت کرده‌بود را گم کرده و حاضر نیست حتی به عروسک‌های باربی فکر کند.

همین دیشب بود که توی بلاگفا نوشتم من آرشیو دی‌ماهم را می‌خواهم همان روزهایی که چیزهایی می‌نوشتم که فقط خودم می‌فهمیدم و خدای خودم. همان روزهایی که هر صفحه از قرآن را باز می‌کردم هی می‌آمد توکل،توکل،توکل.

تصورش را هم نمی‌کردم که کسی توی این سرزمین مجازی وجود داشته که زمانی که من حواسم نبوده هر چیزی را که دوست می‌داشتم را جایی برایم قایم کرده.

و من الان شده‌ام یک لبخند گل‌گلیِ قرمز و سفید.

به لطف این دوست

  • ۹۴/۰۴/۱۹
  • ۲۷۳ نمایش
  • چکاوک :)

نظرات (۱)

نسرین بمن گفت آرشیومو داره ولی من بلد نیستم برش گردونم :(
پاسخ:
منم بلد نیستم : دی  ولی همین که هست خوبه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">