پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

رقص کلمه بر کاغذ

سه شنبه اسفند ۴ ۱۳۹۴

بچه غم و غصه را نمی فهمد. غصه برای او مثل شن های ساحل است. من هیچ وقت معنی اشک های مادرم را درک نکردم. زندگی خیلی جالب و زیبا بود و من پر انرژی بودم. بازی می کردم، می دویدم. یاد گرفتم که اسمم را بنویسم و همچنین فهمیدم که چطور عددها را با هم جمع یا در هم ضرب کنم.

هر قدر بزرگ تر شوی، غم و غصه های بیشتری را می توانی در ذهنت نگه داری. انگار خودشان می آیند و به تو می چسبند و بعد تو  اینجوری قدرت درک آن ها را پیدا می کنی.

مادر فلفلی من/ارنست فان درکواست/مهرنوش گلشاهی فر

  • ۹۴/۱۲/۰۴
  • ۲۰۸ نمایش
  • چکاوک :)