پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

پرواز روی زمین

به چکاوک اما، نتوان گفت نخوان...

مى ایستد روبه روى پنجره
دست مى کشد به موهایش
مى گوید:

پریدن، ربطى به بال ندارد
قلب مى خواهد...

گروس عبدالملکیان



آدرس کوتاه شده:
http://goo.gl/XfDXcO

:)

حاضر

جمعه مهر ۳۰ ۱۳۹۵

آمده ام حاضری مهرماهم را بزنم، بروم. تا کی!؟ تا وقتی که حال کلماتم خوب شود. کمی کش بیاید. جمله شود. پاراگراف شود... . تا وقتی که دوباره آفتاب به نظرم قشنگ بیاید. از زیر درخت کاج که رد میشوم سرم را بالا کنم و دنبال گنجشک ها بگردم. قاصدک ها را به فال نیک بگیرم و... .شاید آن وقت مهر و آبان و پاییز و خرمالو به نظرم اینقدر یکنواخت نیاید.

  • ۹۵/۰۷/۳۰
  • ۲۸۸ نمایش
  • چکاوک :)

نظرات (۲)

خوب شد دقیقه ی نود اومدی،
وگر نه از دست میرفت!

مهر سال نود و چهار هم یه دونه پست داری! 
فکر کنم این خاصیته پاییزه حال و هوا رو اینجوری میکنه...
مخصوصا مهرت ، با سال تحصیلی همزمان نشه
پاسخ:
خخخ
اومدم سک سک کردم رفتم
  • دخترِ انـــــــــــار
  • بیا ! انارها منتظرند ..
    پاسخ:
    ^_^
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">